صد دفعه گفتم لباساتو جلوم تکون نده ، دکتر گفته به گرد گلها حساسیت دارم !
—————————————-
درسته دلت از سنگه ولی اشکال نداره ! آخه فقط من هنوز بت پرست موندم !
—————————————-
هیچ ثروتی بالاتر از مهربانی نیست ، یادت باشه تو خیلی ثروتمندی
یه خورده از ثروتت رو هم به ما بدی چی میشه آخه !؟
—————————————-
ای همه غمگین اگر تنها شدی ، من با توام / خسته دل از هر که و هر جا شدی ، من با توام
گر به کنج بی کسی نشسته ای با درد خویش / دلگران از مردم دنیا شدی ، من با توام . . .
—————————————-
امروز ما ادم ها به جای اینکه دنبال خواب راحت باشیم
دنبال تخت خواب راحت هستیم ،
زندگی قشنگ شده ولی خوشمزه نیست . . .
—————————————-
شهر من رو به زوال است تو باید باشی / دل من زیر سوال است تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت / زندگی بی تو محال است تو باید باشی
—————————————-
میدونی چرا خورشید داغه !؟ چون میبینه تو مال منی آتیش میگیره !
—————————————-
شب ساعت ابری مرا داد به تو / افتاد نگاه خسته ی باد به تو
باران زد و خیس شد تن خاطره ها / باران زد و باز یادم افتاد به تو . . .
—————————————-
از دوری تو دلی پر از غم دارم / وز غصّه ی تو همواره ماتم دارم
گر حق بدهد به من همه ملک وجود / گویم که گل روی ترا کم دارم . . .
—————————————-
رفتن همیشه راه نیست / وقتی که سینه ای پر آه نیست
شکستی تو دل من / آیا این گناه نیست . . . ؟
—————————————-
عشق یعنی رفتن از شهر بهار / با دو چشم تر به سوی روزگار
عشق یعنی بی وفایی های یار / عشق یعنی سالها در انتظار . . .
—————————————-
زندگی باید کرد ، گاه با یک گل سرخ ، گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران ، گاه باید خندید بر غمی بی پایان . . .
—————————————-
پناهی نیست جز آوار / رفیقی نیست جز دیوار
کجایی ای چراغ عشق / منو از سایه ها بردار . . .
—————————————-
چو گل های شقایق داغدارم / بیا پروانه شو بنشین کنارم
بزن مرهم به زخم قلبم ای دوست / که خنجر خورده ی این روزگارم . . .
پس از مرگم بیا
ای خوش نگارم
بیا با جمع خوبان بر مزارم
کمر خم کن ببوس
سنگ مزارم
که من در زیر خاک
در انتظارم
زندگی بی مادر ؛ گورستان آرزوهاست
قلب مادر از همه دل ها جداست
قلب مادر خانه ی مهرو وفاست
قلب مادر کعبه ی یاد خداست
قلب مادر با عبادت آشناست
قلب مادر گر به دست تو شکست
می رسد سرمایه ی عمرت ز دست
پس مبادا قلب اورا بشکنی
قلب پر مهرو صفا را بشکنی
آه سوزانش ز آتش برتر است
ناله اش برنده تر از خنجر است
به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد
قلبم شتابان می زند
شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام
و من تنهایی خود را در اغوش می کشم
تنها مانده ام....
مرگ در قلب من است مرگ در ذهن من است
مرگ هم راز و هم اواز من است لحظه ای از بدنم دور نمی گردد...
پیش من جفت من است من همیشه به همه
می گفتم: نکند ترس به دل راه دهید از مردن و هنوزم
به همین معتقدم زندگی مثل گلیست که سر قبر عزیزی
رویید و تو ان را چیدی پس تو هم یک مرگی یا که چون
شعله ی شمع وسط راه سراشیبی باد باد هم یک
مرگ است مرگ همچون سنگیست که رها می گردد
از سر انگشت پسر بچه ی شاد شیشه ی پنجره ی خانه ی
دل میشکند سنگ هم یک مرگ است و پسر بچه خدا... مرگ
همچون ایست که خدا در وسط بازی مشروط قمار شرط ان
عمر بشر لحظه ای رو کرده ست