بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.
قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه
بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.
تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست
اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب
عشق آبادیه زیبایی در سراب
****
فاصله
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!
تو ای نامهربون با من کمی هم مهربونی کن
یه دنیا درد دل دارم کمی هم همزبونی کن
ببین دستام چه میلرزه ببین زخمام چه می سوزه
نگاه مات آدمها روپوستم طعنه می دوزه
امون از این غریبیها امون از گله وکینه
نگو اینبار تحمل کن نگو خواست خدا اینه
نزار که بشکنه قلبم تا وقتی که تو رو دارم
تا وقتی که به عشق تو یه دنیا آرزو دارم
تو که رفتی غم دوریت خراب وخرد وپیرم کرد
دوباره درد تنهایی توی دستاش اسیرم کرد
تو که رفتی دلم لرزید آخه باور نمی کردم
چه روزهایی چه شبهایی که با یاد تو سر کردم
هنوزم عاشق وتنها می خونم از تو با غمها
تمنا می کنم برگرد بمون با من تو این دنیا
هنوزم گل تو گلدونه تو ایوون بوی بارونه
هوا اینجا هوای توست تا برگردی به این خونه
گفتم عشق چیست ؟
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."
به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."
به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."
به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم
مردی مقابل گل فروشی ایستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود .
وقتی از گل فروشی خارج شد ? دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟
دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا? من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید? بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد? به گل فروشی برگشت? دسته گل را پس گرفت و 200 کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.
شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن