دوستی گلدانیست که دمیده است در او تازه گلی
چهار فصلش همه سبز، آشتی شاخه او
عطری از عاطفه در او جاری، تارش از ململ عشق
پودش از مخمل ابر، سینه اش برکه باران بلور
بر لب هر برگش نقشی از خنده شیرین بهار
بشکند روزی اگر شاخه ای از این گل سرخ
دل ما میشکند...
دوستی میمیرد...
آشتی میرود از خانه ما...
میشود پای خزان باز به کاشانه ما...